4 شهریور 1388 / 5 رمضان 1430 / 26 اوت 2009




اولين راه آهن ايران در حدود سال 1267 ش بين تهران و شهر ري به طول هشت كيلومتر توسط يك شركت بلژيكي احداث شد. در ساليان بعد نيز در نقاطي از كشور خطوط آهن نصب گرديد. اما اين ميزان راه آهن پاسخ گوي نيازهاي كشور پهناوري همچون ايران نبود. تا اين كه ساختمان راه آهن سراسري ايران در 23 مهر سال 1306 ش آغاز گرديد و در سوم شهريور سال 1317 به بهره‏برداري رسيد. طول راه آهن سراسري ايران در سال 1317 ش، 1392 كيلومتر بود كه بندر امام خميني(ره) (شاهپور سابق) را در جنوب از طريق اهواز، دزفول، اراك، قم، تهران، گرمسار، فيروزكوه، قائم‏شهر و بهشهر به بندر تركمن در شمال متصل مي‏كرد. طول خطوط آهن كشور در مرداد 1367 در حدود ده هزار كيلومتر بوده است.
محمد مهدي حاج ابراهيم عراقي در سال 1309 در تهران به دنيا آمد. وي از مسلمانان مبارز و متعهدي بود كه در شهريور 1320 در كنار فداييان اسلام قرار گرفت و در همان سال‏ها به زندان افتاد و دو بار تبعيد شد. وي همچنين در جريان نهضت ملي شدن نفت به رهبري آيت‏اللَّه كاشاني نيز حضوري فعال داشت. او در سال 1344 به اتفاق فداييان اسلام در طرح اعدام انقلابي حسنعلي منصور نخست وزير پهلوي، شركت جست و محكوم به حبس ابد گرديد. عراقي، در ماه‏هاي قبل از پيروزي انقلاب اسلامي، پس از 13 سال از زندان آزاد شد و در خط انقلاب قرار گرفت. وي سپس راهي فرانسه گرديد و پس از ديدار با امام، به همراه پرواز آن حضرت، به تهران آمد. از آن پس به رياست زندان قصر منصوب شد. سرانجام او كه همچون سربازي فداكار در خدمت امام بود از كينه منافقان در امان نماند و در 49 سالگي به همراه فرزندش حسام توسط گروهك فرقان به شهادت رسيد و در جوار حضرت معصومه مدفون شد. امام خميني(ره) در پيام شهادت ايشان فرمودند: "عراقي بايد شهيد مي‏شد، مرگ در رختخواب براي او كوچك بود".
با بمباران شيميايي مناطق مسكوني و غيرنظامي ايران توسط رژيم عراق و شكايت ايران، هيئت كارشناسي سازمان ملل به منطقه اعزام شد و كاربرد اين سلاح‏ها توسط كارشناسان سازمان ملل مورد تأييد قرار گرفت. از اين رو، شوراي امنيت، بر اساس گزارش‏هاي هيئت‏هاي كارشناسي اعزامي، در تاريخ چهارم شهريور 1367 ش (26 اوت 1988 م)، قطعنامه 620 را صادر نمود. قطعنامه 620 جداي از نقايص اساسي، مهم‏ترين سندي است كه شوراي امنيت در طي هشت سال استفاده مكرر عراق از سلاح‏هاي شيميايي عليه افراد غيرنظامي و نظامي ايران صادر كرده است. در اين قطعنامه، شورا براي اولين بار، كاربرد سلاح‏هاي شيميايي را به طور تلويحي، نتيجه عدم پيشرفت مذاكرات درباره خلع سلاح شيميايي دانست و مذاكرات جاري در كنفرانس خلع سلاح در مورد ممنوعيت كامل و مؤثر توسعه، توليد و انباركردن سلاح شيميايي و نيز نابودي آنها را مدّ نظر قرار داد. همچنين در اين قطعنامه تأكيد شده است كه وصول خبر در زمينه كاربرد سلاح شيميايي منجر به تحقيقات كارشناسي خواهد شد و اقدام مؤثر صورت خواهد گرفت.
مهدي اخوان ثالث متخلص به «م.اميد» شاعر معاصر و باني سبك نوخراساني روي در نقاب خاك كشيد . مهدي اخوان ثالث كه "م.اميد" تخلص مي‏نمود در سال 1307 در مشهد به دنيا آمد. از 16 سالگي به شاعري پرداخت و بر اثر تشويق استادش، شوق بيشتري به شعر پيدا كرد. نخستين شعر او درباره توحيد و يكتايي خدا بود كه همان نيز باعث راهيابي او به انجمن ادبي مشهد گرديد. از 1327 ساكن تهران شد و به دبيري در مدارس پرداخت. او در سرودن شعر به سبك كلاسيك، در قصيده سرايي و غزل سرايي و سبك نو، طبع آزمايي كرده است. مهدي اخوان ثالث در اواخر عمر خود به عنوان استاد زبان و ادبيات فارسي در دانشگاه‏هاي تهران تدريس مي‏كرد. ارغنون، آخر شاهنامه، برگزيده شعرها و حريم سايه‏هاي سبز از جمله آثار اوست. مهدي اخوان ثالث از پيش كسوتان شعر امروز فارسي و به ويژه شعر حماسي و اجتماعي است. شعر اخوان ريشه در ادبيات گذشته ايران دارد كه هم از نظر زبان و هم از نظر مضمون، قوي و پربار است. او در شعرش كلمات زبان محاوره را به راحتي در كنار كلمات ادبي فاخر مي‏نشاند و از اين حيث، زبانِ غني و خاص خود را داراست كه در ميان شاعران معاصر، كاملاً مشخص است. در مجموع وي شاعري است داراي طبع و قريحه توانا كه به واسطه بهره‏گيري از فرهنگ ايران و ادب فارسي و آفرينش تركيبات تازه در شعر، اشعار زيبا و دلپذير فراواني خلق كرده است. مهدي اخوان ثالث سرانجام در 62 سالگي در تهران درگذشت و پيكرش در جوار آرامگاه حكيم ابوالقاسم فردوسي در طوس به خاك سپرده شد.
ابوعبداللَّه افضل الدين طبيب خونجي از حكيمان نامدار قرن هفتم هجري در سال 590 ق در خونج از نواحي خلخال متولد شد و در آن جا، تحصيل خود را آغاز كرد.وي از مشاهير پزشكان و فيلسوفان شيعي است كه در حكمت و طب، يگانه‏ي عصر و علامه‏ي زمان خود بود و در حديث و فقه نيز دستي داشته است. اين حكيم فرزانه داراي تاليفات بسيار است كه از بين آن‏ها مي‏توان به كتاب كشف الاسرار عن غوامض الافكار في المنطق و موجز اشاره كرد. خونجي در اواخر عمر، قاضي القضاة مصر بوده و سرانجام در 56 سالگي در همان ديار درگذشت.
دوران سلطه 322ساله اسپانيا برسرزمين ونزوئلا پايان يافت. ونزوئلا ازكشورهاي نفت خيز دنياي امروز است كه درمنطقه امريكاي جنوبي قراردارد. ازدسامبر1499ميلادي كه اولين قسمتهاي ونزوئلا آلفونسو روجِدا دريانورد مشهوركشف كرد؛ دولت اسپانيا مالك اين سرزمين شده بود. ونزوئلا درفوريه 1829ميلادي بطوركامل مستقل شد.
اتحاد دو جانبه روسيه تزاري و فرانسه به امضا رسيد. به اين ترتيب فرانسه كه بعد ازشكست ازآلمان درصدد يافتن متحدي براي خود بود درجنگ احتمالي آينده اش با آلمان ازمتحدش ياري بگيرد روسيه تزاري را متحد خود يافت. فرانسويان براي استفاده ازاين اتحاد 13ميليارد فرانك به روسها وام دادند و روسيه ازاين وامها براي احداث راه آهن سراسري سيبري بهره برد. فرانسه و روسيه درجنگ جهاني اول نيزمتحد بودند.
كشورناميبيا به استقلال رسيد. اين كشور درسال1884ميلادي تحت حمايت آلمان قرارگرفت سپس درسال1915ميلادي تسليم افريقاي جنوبي شد و با موافقت سازمان ملل متحد تحت قيوميت اين كشور اداره مي شد. درسال1968ميلادي سازمان ملل نام اين كشور را به ناميبيا تغييرداد ولي اين سرزمين همچنان درسيطره افريقاي جنوبي بود. سرانجام درمارس 1990ميلادي ناميبيا ازقيوميت افريقاي جنوبي خارج و بطور كامل مستقل شد.
در 26 اوت 1346م براي اولين بار در تاريخ، نيروهاي ارتش انگليس، جنگ‏افزار توپخانه را در جنگ كرسي كه با ارتش فرانسه روي داد به ميدان آوردند. در اين جنگ به دليل به كارگيري اين اسلحه سنگين توسط ارتش انگليس، فيليپ ششم پادشاه فرانسه با وجود برتري كمّي نيروهايش نسبت به انگليسي‏ها، در حالي كه در آستانه پيروزي بر دشمن بود، به سختي شكست خورد.
آنتوان فان ليونْهوك، دانشمند و محقق هلندي، در 24 اكتبر 1632م در خانواده‏اي تهي‏دست در هلند به دنيا آمد. وي از زمان كودكي، علاقه زيادي به كارهاي فني داشت و بيشتر اوقات، عدسي و آينه مي‏ساخت، تا اينكه با اين ذره‏بين‏هاي ساخته و پرداخته دست خود، ميكروسكوپ ساده‏اي ساخت و به وسيله آن، اشياء ريز را مورد مطالعه قرار داد. ليونهوك در اين زمان، علي رغم اينكه براي امرار معاش به سرايداري و خشكبارفروشي مشغول بود، با اين حال ميكروسكوپ را متوجه جهان موجودات ذره‏بيني كرد و آزمايش‏هاي گوناگوني با آن انجام داد. او براي اولين بار آب را در زير ميكروسكوپ آزمايش كرد و به وجود موجودات ريز ذره‏بيني در آب آلوده پي برد. او نه تنها موجودات ذره‏بيني را كشف كرد، بلكه به تجربيات با ارزش ديگري دست زد كه در تاريخ علم، بي‏سابقه بود كه مشاهده گلبول‏هاي قرمز خون و كشف اسپرماتوزوئيد يا سلول‏هاي جنسي مردان از آن جمله‏اند. در اين زمان بود كه انجمن سلطنتي لندن آنتوان ليونهوك را با اينكه تحصيلات مشخص و منظمي نداشت، به عضويت رسمي خود درآورد. او در سال 1674م به عنوان بزرگ‏ترين كشف، ميكروب‏ها را مشاهده نمود و يكي از اكتشافات مهم بشري را رقم زد. او انواع مختلف باكتري‏ها و جانوران تك‏سلولي را تشريح كرد و ابعاد آنها را محاسبه نمود. ليونهوك هم‏چنين براي نخستين بار در سال 1683م، تصويري از باكتري‏ها را روي كاغذ آورد و مراحل زندگي و توليد مثل آنان را مطرح واثبات نمود. در اين هنگام، آوازه شهرت ليونهوك عالم گير شد و مورد ستايش بسياري از بزرگان قرار گرفت. او تا آخرين روز حياتش، دست از كار و فعاليت نكشيد تا اينكه در 26 اوت 1723م در 91 سالگي درگذشت. كشف بزرگ ليونهوك تا زمان لويى پاستور، پزشك و ميكروب‏شناسي معروف فرانسوي، يعني تقريباً دو قرن بعد كاربردي نداشت و عملاً مسكوت باقي مانده بود. ميكروسكوپ آنتوان ليونهوك هرچند دستگاه ساده‏اي بود كه عدسي بسيار كوچكي داشت، ولي اين اختراع گامي بود براي آيندگان. به طوري كه با كوشش دانشمندان و پيشرفت تكنولوژي، ميكروسكوپ‏هاي الكترونيكي كنوني توانايي بزرگ‏نمايي چند صد هزار برابري اجسام ريز را دارا مي‏باشند.
آنتوان لاوازيه كاشف و دانشمند شهير فرانسوي و از بنيان‏گذاران علم شيمي نوين، در 26 اوت سال 1743م در پاريس به دنيا آمد. وي در ابتدا رشته حقوق را به پايان رساند ولي به دليل علاقه زياد به علوم پايه، وارد اين عرصه گرديد. از اين رو از جواني زير نظر استاداني ماهر، نجوم، گياه‏شناسي و شيمي و زمين‏شناسي را به خوبي فراگرفت و در 25 سالگي به عضويت فرهنگستان سلطنتي علوم برگزيده شد. از اين زمان بود كه تحقيقات خود را بر روي شيمي و فيزيولوژي متمركز نمود و به اكتشافات مهمي نائل آمد. لاوازيه در ضمن تحقيقات خود، هوا را تجزيه كرد و عناصر تشكيل دهنده آن را شناخت. او بدين ترتيب گاز اكسيژن و اهميت آن را در عمل احتراق كشف نمود و هم‏چنين موفق شد، هوا را از تركيب عناصر اوليه آن بسازد. او اولين كسي بود كه ثابت كرد حرارتي كه بدن دارد نتيجه احتراق كندي است كه به طور مداوم در بدن ايجاد مي‏شود. به مناسبت همين تحقيقات، او را بنيان‏گذار علم فيزيولوژي و بيوشيمي مي‏دانند. وي پژوهش‏ها و آزمايش‏هاي گسترده‏اي در علم شيمي انجام داد آزمايش‏ها، قانون بقا و پايندگي ماده را به اثبات رسانيد. به موجب اين اصل، هيچ چيز نه به خودي خود به وجود مي‏آيد و نه از بين مي‏رود. اين قانون پايه و اساس فرمول‏هاي مهم شيمي امروز است و طبق آن اگر دو يا چند عنصر با هم تركيب شوند، عناصر ديگري به وجود مي‏آيد كه وزنشان با وزن عناصر اوليه يكي است. لاوازيه نقش اكسيژن را در تنفس جانوران و گياهان بيان كرد و حرارت بدن را نيز اندازه‏گيري نمود. او تأليفات زيادي از خود بر جاي نهاده كه مي‏توان به آثاري هم‏چون ثروت‏هاي زيرزميني امپراتوري فرانسه، درباره منابع طبيعي و آب و هم‏چنين احتراق فسفر و گوگرد اشاره كرد. فعاليت‏هاي علمي لاوازيه گاه بر اثر اشتغالات فني و سياسي كه از طرف دولت به او ارجاع مي‏شد وقفه و ركود پيدا مي‏كرد. يكي از اين ماموريت‏ها، مسئوليت جمع‏آوري ماليات مردم فرانسه بود كه به او داده شد. اما پس از انقلاب كبير فرانسه، بر اثر جو سازي‏هايى كه عليه اين دستگاه صورت گرفت، مسئولان آن به صورت افرادي خون‏خوار و منفور معرفي شدند كه هم‏چون زالوهاي خون‏خوار خون مردم را مي‏مكيده‏اند و از آنها ماليات مي‏گرفته‏اند. لذا همگي را دستگير و محاكمه كردند. لاوازيه هم كه نتوانسته بود بي‏گناهي خود را در اين محاكمه جنجالي ثابت كند، محكوم به اعدام شد و سرانجام در روز هشتم مه 1794م، در 51 سالگي به زير تيغ گيوتين رفت.يكي از دانشمندانِ فرانسه، پس ازمرگ لاوازيه گفت: تنها يك لحظه وقت براي بريدن لاوازيه صرف شد و شايد تايك‏صد سال، زمان نتواند سر ديگري همانندش به وجود آورد.
نخستين اعلاميه حقوق بشر و شهروند در گرماگرم انقلاب كبير فرانسه، در 26 اوت1789م در مجلس مؤسسان اين كشور تدوين شد و فرداي آن روز نيز به تصويب مجلس ملي فرانسه رسيد. اين اعلاميه كه چند سال بعد به عنوان ديباچه قانون اساسي فرانسه پذيرفته شد، يك سند تاريخي است كه به عنوان اولين سند مهم درباره حقوق افراد در برابر قانون و آزادي عقيده و قلم و بيان تاكيد شده است. براساس اين سند، متهم ساختن يا بازداشت و زنداني كردن اشخاص، بدون رعايت تشريفات مقررات قانوني، ممنوع مي‏باشد. همچنين اعلاميه حقوق بشر و شهروند به چگونگي وضع ماليات‏ها و تامين مخارج عمومي و تشكيلات دولت و حق مالكيت و موارد ديگر نيز مي‏پردازد. ولي نكته‏اي كه گفتني است اين كه نخستين كساني كه اين اعلاميه را زير پا گذاشتند رهبران انقلاب كبير فرانسه و همان كساني بودند كه با شور و هيجان، اين اعلاميه را تصويب وامضا كرده بودند. در فاصله تصويب نخستين اعلاميه حقوق بشر تا نيمه قرن بيستم، قوانين اساسي بسياري از كشورها در چهارچوب همين اصول تدوين شده و اعلاميه جهاني حقوق بشر كه در سال 1948م به تصويب مجمع عمومي سازمان ملل متحد رسيد، نسخه مكمل همين اعلاميه است، ولي با كمال تاسف بايد اذعان كرد كه بعد از گذشت بيش از دويست سال از تصويب نخستين اعلاميه جهاني حقوق بشر، حقوق و آزادي‏هاي تصريح شده در اين اعلاميه، براي اكثر مردم روي كره زمين، آرزويي دست نيافتني است تا چه رسد به اعلاميه جهاني حقوق بشر مصوبه سال 1948م، كه حقوق و آزادي‏هاي بيشتري را براي انسان‏ها در نظر گرفته است.
لويى فاريگول معروف به ژول رومَن، شاعر، نمايش‏نامه نويس و داستان نويس برجسته فرانسوي در 26 اوت 1885م در يكي از روستاهاي فرانسه به دنيا آمد. وي در كودكي به همراه خانواده خود در پاريس استقرار يافت و پس از طي دروس دبيرستان، در 24 سالگي در رشته فلسفه فارغ التحصيل شد. رومن چندي به تدريس فلسفه پرداخت، سپس آن را رها كرد تا همه وقت خود را به هنر و ادبيات مصروف دارد. رومن در جواني به گروهي ادبي و هنري پيوست و شيوه تفكر اين گروه در توجه به جامعيّت و كلّيت در او تاثير بخشيد و او را به پديد آوردن نظريه اونانيميسم برانگيخت، نظريه‏اي مبتني بر توجه به وضع كلي اجتماع به جاي توجه به وضع فرد. وي در ديوان‏هاي شعر خود از قبيل زندگي همداستان، اودْها و نيايش‏ها، اروپا و ترانه ده ساله، هرگز پيوستگي فرد با جمع و ارتباط جمع با فرد را ناديده نگرفته است. در نظر ژول رومن وحدت و يك‏پارچگي در شهرهاي بزرگ است كه شعور و ادراك فرد را با چرخ‏هاي خود به حركت در مي‏آورد و به دلخواه خود براي آن قالبي معين مي‏سازد. به عقيده رومَنْ به بشر نبايد به طور جداگانه و انفرادي نگريست، بلكه فرد در هر دوره در جمعْ مُستَهلك و حل مي‏شود. پس بايد به جاي تحليل روح فردي، روح جامعه را به طور كلي مورد تجزيه و تحليل قرار داد. ژول رومن استعداد خود را در رشته‏هاي ديگر ادبي نيز به اثبات رساند. داستان‏ها، نمايش‏نامه‏ها و مقاله‏هاي او همه از هوش درخشان و بينش وسيع و اطلاعات جامعِ ذهنِ طنزآلود او حكايت مي‏كند. شاه‏كارهاي رومن از قبيل كر و مدير پير، پيروزي طب، وُلپون و آقايان به صف، همگي قدرت خلاّقه و تازگي ادراك و شيوه بيان او را به اثبات رسانده و رومن را شخصيتي موثر در ادبيات نوين فرانسه معرفي كرده است. ژول رومن در رمان عظيم مردان با حسن نيت در 27جلد، پرده نقاشي گسترده‏اي از محيط كشور و زندگي طبقه‏هاي مختلف اجتماع از مردم حقير و معتبر و چهره‏هاي تاريخي و مسائل گوناگون پيش چشم مي‏گذارد و جنب و جوش زندگي دسته جمعي و مكان‏هايى مانند شهر، كوچه، دشت و كوهسار يا خانه‏ها كه مردم را احاطه كرده‏اند، همه را با دقت به تصوير مي‏كشد. در اين پرده نقاشي، هيچ‏گونه بي‏نظمي به چشم نمي‏خورد و نويسنده با هوشياري و زيركي خاص و بينش خارق العاده و ادراك وسيع در امور اجتماعي و سياسي، توانسته است حوادث تازه و جاري را با سبكي ساده و روشن بيان كند و چيره دستي و قدرت خود را در اين اثر بزرگ به اثبات برساند. هم‏چنين رساله كوچك در صنعت شعر، يكي از آثار تحقيقي رومن است كه ثمره بيست سال كار و تجربه وي است. اين رساله در ادبيات فرانسه تاثير نهاده و ابتكاري در عروض فرانسه به شمار آمده است. ژول رومن از نويسندگان بزرگ معاصر است كه از استعداد گوناگون ادبي و وسعت كم‏نظير آثار برخوردار بود. ژول رومن سرانجام در سال 1972م در 87 سالگي درگذشت.
دولت عثماني از ديرباز مخالف حضور و رشد ارامنه در حيطه حكومتي خود بود و هر از چند گاهي آنان را به طرق مختلف سركوب مي‏نمود. از اين رو، برانداختن ارامنه، يكي از سياست‏هاي دولت عثماني به شمار مي‏رفت چرا كه همواره از شورش و انقلاب آنها در هراس بود. گرچه توافقات قبلي عثماني با انگلستان و ساير دولت‏ها مبني بر تضمين امنيت ارامنه در مقابل كُردها به امضا رسيده بود، اما دولت عثماني به عنوان انجام اصلاحات در ايالات ارمني‏نشين، به حذف و حصر آنها مي‏انديشيد. در سال 1885م، ارامنه انجمني را تشكيل دادند كه هدف از آن، تعليم و بيداري مردم مطرح شد. پنج سال بعد، انجمن ديگري با اهداف تند و عملي شكل گرفت كه آموزش روش استفاده از سلاح نيز در برنامه‏هاي آن قرار داشت. از طرف ديگر، روسيه و انگلستان نيز هر كدام ديدگاهي متفاوت نسبت به ارامنه داشتند. اين عوامل باعث شد تا پس از درگيري‏هاي كردها و ارامنه دولت عثماني از سال 1894م، با اجير كردن كردهاي عثماني دست به كشتار وسيع ارامنه زده و آنان را قتل‏عام نمايد. در يك مورد از اين قتل‏عام‏ها كه از 26 اوت همان سال آغاز شد، هفت هزار ارمني كشته شدند. هم‏چنين در اين راستا، طي سال‏هاي 1894م تا 1896م بيش از 200 هزار تن از ارامنه به مقتضيات سياست براندازي ارامنه كه در برنامه كار دولت عثماني بود، قتل عام گرديدند. بهانه ترك‏هاي عثماني براي ارتكاب اين جنايت، كمك ارامنه به يوناني‏ها در شورش عليه عثماني بود.
ويليام جِيمز، فيلسوف و روانشناس شهير امريكايى در يازدهم ژانويه 1842م در نيويورك به دنيا آمد. وي تحصيلات ابتدايى و متوسطه خود را در فرانسه گذراند و از ابتداي زندگي با زبان‏هاي متعددي آشنا شد. ويليام در همين زمان به نقاشي روي آورد و با علاقه زياد در گالري‏هاي هنري اروپا به مطالعه پرداخت؛ ولي معلمش او را از اين كار باز داشت و وي را به كاري ديگر فراخواند. جِيمز پس از آن به تحصيل علوم طبيعي و سپس طب مشغول شد و علي رغم اخذ دكتراي پزشكي، از طبابت صرف نظر نمود و به روان‏شناسي روي آورد. اما ديري نگذشت كه از روان‏شناسي نيز چشم پوشيد و به فلسفه پرداخت. ويليام جِيمز در نهايتْ دريافت كه رستگاري و نجات او در وجود خودش نهفته است از اين رو اعلام كرد كه به رغم رنج و دردم، زندگي خود را بر پايه كارها، رنج‏ها و ابتكارات خويش بنيان خواهم گذاشت. وي در سال‏هاي بعد، وقتش را صرف فراگيري و سپس بسط فلسفه اصالت عمل يا پراگماتيسم نمود. از نقطه نظر جِيمز، نجات و رستگاري انسانْ، متكي به اراده خود اوست. جهانْ، سراسر خوب نيست ولي اگر ما اراده كنيم مي‏توانيم آن را بهتر سازيم. در همين سال‏ها، جِيمز به نگارش كتاب اصول روان‏شناسي پرداخت كه نشان دهنده عطف توجه جِيمز از علم به فلسفه است. روان‏شناسي او، پيش از آنكه مطالعه نمودهاي ذهن باشد، مطالعه انسان‏هاي زنده است. جِيمز اعلام داشت كه مطالعه شور و وجدان آدمي بايد تابع مطالعه سلوك و اخلاق آدمي بوده و روان‏شناسي بايد در حكم مقدمه‏اي براي علم اخلاق باشد. به عبارت ديگر، ذهنْ، يك ابزار مادي نيست، يك وسيله روحي است. ذهنْ تنها ثبات انديشه‏ها نيست، بلكه مولّد و آفريننده آنهاست. ذهنْ معلم و راهنماي ما به سوي دنياي آزادتر، آرام‏تر و بهتر است. اين انديشه، جِيمز را دوباره به فلسفه كوشش براي بهتر ساختن جهان مي‏كشاند. وي با تصديق اينكه جهان پر از شرّ و بدي است، مي‏گفت: اين همان چيز است كه زندگي ما را با ارزش و قابل تحمل مي‏سازد. زيرا وجود شر به ما گران‏بهاترين چيز را ارزاني داشته است و آن اميد است. اميد آن فعاليت اخلاقي است كه ما را به مبارزه و در صورت امكان به غلبه بر شر و بدي برمي‏انگيزد. جِيمز مي‏گفت: ما آن قدرت را داريم كه جهان را بهتر سازيم زيرا داراي اراده آزاد هستيم. جِيمز معتقد است كه اين دنيا يك عنصر تام و تمام پرداخته نيست، بلكه تركيبي از عناصر مجزّا و متضاد است. از سوي ديگر، جهانْ، نظم واحدي نيست بلكه نظمي متكثّر است. مجموعه‏اي از جريانات مخالف است كه بعضي از آنها خوب و بعضي بد هستند. كار ما آن است كه بر بدي‏ها غلبه كنيم و خوبي‏ها را تثبيت نماييم. در اين ميان، كم‏ترين موفقيت نيز، چنان شرافتي به تلاش‏هاي ما مي‏دهد كه هر گونه كوششي را ارزش‏مند مي‏كند. در اين فلسفه، جِيمز عنوان مي‏كند: جنگيدن به خاطر خوبي، حتي اگر به نتيجه‏اي منتج نشود، شادي‏بخش است. اين را نيز بايد به خاطر داشت كه در اين جنگْ، خدا يار ماست. جِيمز دنيا را تركيب و مجموعه‏اي از واقعيات مي‏داند و حقيقت را انكار مي‏كند. وي بر اين عقيده بود كه آنچه را ما حقيقت مي‏ناميم تنها يك فرض است، فرضِ كارآمدي كه ما را قادر مي‏سازد تا اندكي از آشوب را به اندكي از نظم تبديل كنيم. آنچه ديروز حقيقي بود امروز ممكن است حقيقت نداشته باشد و حقايق كهن چون ابزار كهنه ممكن است زنگ بزند و ديگر به كار نيايد. حقيقت نمي‏تواند در همه وقت و براي همه افراد وجود داشته باشد. به عقيده جِيمز، معنا و مفهوم زندگي، در مجادلات و منازعات ويرانگر ميان انسان‏ها نيست بلكه در كوشش مشترك همه بشريت براي غلبه بر نيروهاي شر و اهريمني است. به عبارت ديگر، فلسفه عملي، دستگاه فلسفي خاصي نيست، بلكه در حقيقت روشي است براي به دست آوردن نتايج عملي. فلسفه اصالت عمل جِيمز، مجموعه‏اي از نظريات و ديدهاست و خصوصيت عمده آن، بي‏طرفي در ميان عقايد و آرا است. از كتاب‏هاي معتبر جِيمز، اراده باور كردن، انواع تجارب ديني، فلسفه اصالت عمل و معناي حقيقت را مي‏توان نام برد. ويليام جِيمز سرانجام در 26 اوت 1910م در 68 سالگي درگذشت.